|
من مرتضی حسین زاده مدیر وبلاگ اول از همه به شما بگم که هرگز با فرد دورو دوست نشویدچون:
دوست آن باشد که گیرد دست دوست
آيين دوستي
نعمت «دوست»
از قديم گفتهاند: هزار دوست كم است و يك دشمن بسيار.
دوست، همدم تنهاييهاي انسان، شريك غمها و شاديها، بازوي ياريرسان در نيازمنديها، تكيهگاه انسان در مشكلات و گرفتاريها و مشاور خيرخواه در لحظات ترديد و ابهام است.
بعضي از مردم، به خاطر خصلتهاي خودخواهانه يا توقعات بالا يا تنگنظري يا سختگيري يا دلايل ديگر، نميتوانند براي خود، دوستي برگزينند و از «تنهايي» درآيند. اين به تعبير حضرت امير (عليهالسلام) نوعي ناتواني و بيدست و پايي است.
هم دوست يافتن، «هنر» است، هم دوست نگاه داشتن، هم دوستيهاي تعطيل شده و به هم خورده را دوباره پيوند زدن و برقرار ساختن. علي (عليهالسلام) ميفرمايد: «اعجز الناس من عجز عن اكتساب الأخوان، و اعجز منه من ضيّع من ظفر به منهم؛ ناتوانترين مردم كسي است كه از دوستيابي ناتوان باشد. ناتوانتر از او كسي است كه دوستان يافته را از دست دهد و قدرت حفظ آنها را نداشته باشد.
تأمل در اينكه چه خصلتها و برخوردها و روحيههايي سبب ميشود انسان، دوستان خود را از دست بدهد و تنها بماند، يا آنكه از آغاز، نتواند دوستي براي خويش بگيرد، ضروري است. سعدي گفته است: «دوستي كه به عمري فراچنگ آرند، نشايد كه به يك دم بيازارند.»
همرنگ و هماهنگ
دوستان هر كس، مبناي قضاوت ديگران نسبت به اخلاق و شخصيت و افكار او است. به علاوه، تأثيرپذيري انسان از دوستان، در سنين مختلف، چه كودكي، چه جواني و چه حتي ميانسالي، بسيار است. از اين رو دقت در گزينش «دوست موافق»، به سلامت اخلاقي و رفتاري انسان كمك ميكند. به فرموده حضرت علي (عليهالسلام): الصاحب كالرقعة فاتخذه مشاكلا؛ دوست، همچون وصله جامه است، پس آن را هم شكل و هم سان با خودن برگزين»
ارتباط قلبي و دروني ميان انسانها، به پيوندهاي اجتماعي و بيروني ميانجامد. روابط اجتماعي هم، در روحيات و اخلاق افراد اثر ميگذارد. بنابراين، آنان كه به تعالي فكر و سلامت اخلاق و تهذيب نفس و تكامل شخصيت خويش علاقهمندند، ناگزير بايد در انتخاب دوست، «معيارهاي مكتبي» را لحاظ كنند و به آنچه از دوست «ميگيرند»، اهتمام ورزند. اينكه گفتهاند:
تو اول بگو با كيان دوستي
|
|
پس آنگه بگويم كه تو كيستي
|
نشان دهنده معيار «دوستان» در ارزيابي شخصيت يك فرد است كه مردم نيز آن را در داوريها و ارزيابيهاي خويش به كار ميگيرند.
اين سخن زيباي حضرت رسول (صلي الله عليه و آله)، خواندني و شنيدني است: «مثل الجليس الصالح مثل العطار، ان لم يعطك من عطره اصابك من ريحه و مثل الجليس السوء مثل القين ان لم يحرق ثوبك اصابك من ريحه؛ مثل همنشين شايسته و خوب، مثل عطار است، كه اگر از عطر خودش هم به تو ندهد، ولي از بوي خوش او به تو ميرسد، و مثل همنشين بد، همچون كوزهپز آهنگري است كه اگر لباس تو را هم (جرقههاي آتش كوره) نسوزاند، ولي بوي كوره به تو ميرسد
اين همان سروده حكمت آميز سعدي است، در مورد گل خوشبوي در حمام، كه در اثر همنشيني با گل، معطر ميشود و از «كمال همنشيني» بهره ميبرد، «وگرنه من همان خاكم كه هستم!... .»
دوست شايسته
در منابع ديني، در اينكه «دوست خوب» كيست؟ و با چه كساني بايد دوستي و مودت داشت و از معاشرت و همنشيني چه كساني بايد پرهيز كرد، و... احاديث بسياري است، با رهنمودهاي كاربردي و جالب.
در صدد بررسي و نقل اين گونه احاديث نيستيم، اما در قلمرو بحث از آداب معاشرت با دوست و آيين دوستي، توجه به نكاتي كه به عنوان صفات دوست خوب مطرح شده است، ضروري است. همان معيارها، حاوي دستور العمل چگونگي معاشرت هم هست. به عنوان نمونه به يكي از اين روايات، اشاره ميكنيم.
امام حسن مجتبي (عليهالسلام) در بستر بيماري بود و پس از آن مسموميت كه به شهادتش منجر شد، در ديداري كه جناده (از اصحاب وي) با حضرت داشت، امام چنين توصيه فرمود: «اصحب من اذا زانك، و اذا خدمته صانك و اذا اردت منه معونة اعانك و...» با كسي همنشيني و مصاحبت و دوستي كن كه:
1ـ هرگاه با او همنشين شدي، مايه آراستگي تو باشد،
2ـ آنگاه كه خدمتش كني، تو را نگهبان باشد،
3ـ هرگاه از او ياري خواستي، كمكت كند،
4ـ اگر سخني گفتي، تو را تصديق كند،
5ـ اگر (بر دشمن) حمله بردي، قدرت و صولت تو را بيفزايد،
6ـ اگر دستت را به فضل و نيكي دراز كردي، او هم دست، پيش آورد،
7ـ اگر در تو (و زندگيت) رخنهاي پديد آمد، آن را بر طرف سازد،
8ـ اگر از تو نيكي ديد، آن را در شمار و حساب آورد،
9ـ اگر چيزي از او طلبيدي، عطا كند،
10ـ و اگر تو ساكت بودي (و چيزي نخواستي) او آغاز كند (و نيازت را برطرف سازد).
اينها اوصاف كسي است كه شايسته رفاقت و دوستي از ديدگاه امام مجبتي (عليهالسلام) است. از اينها بر ميآيد كه آيين دوستي عبارت است از: آراستن دوست، ياري رساندن، قدرشناس بودن، تقويت كردن، همكاري داشتن و در راه رساندن، قدرشناس بودن، تقويت كردن، همكاري داشتن و در راه دوست، فداكاري و خدمت كردن.
از سوي ديگر، اگر در سخنان ائمه از دوستي با بعضي نهي شده، آنها نيز به عنوان صاحبان «رفتار ناپسند» محسوب ميشوند كه در قلمرو آيين دوستي نميگنجد، از قبيل: عيبجويي، نابخردي، كينهتوزي، پرتوقعي، كمظرفيتي، بددهاني و بدزباني، بي تقوايي، لجاجت و ستيزهجويي، شوخيهاي بيجا و آزار دهنده، خوپسندي و بدرفتاري و از اين دست خصلتها و رفتارها. اينها، هم موجب كاهش دوستان و سستي دوستيها ميگردد، و هم شيوههاي ناپسند در معاشرت با دوستان است كه بايد از آنها پرهيز كرد.
دوستي حد و مرزي دارد كه بايد آن حريم حفظ و آن حق، ادا شود. امام صادق (عليهالسلام) در سخن بلندي اين حدود و حقوق را بيان فرموده، ميافزايد: مراعات اين حدود، در هر كس بود (همهاش يا مقداري) او دوست است، وگرنه نسبت دوستي و صداقت به او نده. اين پنج نكته عبارت است از:
اول: آنكه نهان و آشكار دوست، براي تو يكسان باشد.
دوم: آنكه زينت تو را زينت و آراستگي خودش ببيند و عيب و نقصان تو راعيب خويش بشمارد.
سوم: اگر به رياست و ثروت و پست مقامي رسيد، اين پست و پول، رفتار او را نسبت به تو عوض نكند.
چهارم: اگر قدرت و توانگري دارد، از آنچه دارد نسبت به تو دريغ و مضايقه نكند.
پنجم: (كه جامع همه آنهاست) اينكه تو را در گرفتاريها، رها نكند و تنها نگذارد
آري.... اينهاست آيين دوستي و برادري ديني.
جلوه دوستي كامل وراستين، در مودت قلبي، حفظ حرمتها، مراعات حقوق، ياري در هنگام نياز و مساعدت در وقت گرفتاري است و بدون اينها ادعاي دوستي پذيرفته نيست.
امام علي (عليهالسلام) ميفرمايد: مردم، جز با امتحان و آرامش شناخته نميشوند. پس همسر و فرزندانت را در حال غيبت و نبودنت امتحان كن، و دوستت را در مصيبت و گرفتاري، و خويشاوندان خود را در هنگام نيازمندي و تهيدستي... «و صديقك في مصيبتك
دوست بي عيب؟!
واقعگرايي در همه مسايل، پسنديده است، از جمله در دوسيابي و دوست گزيني.
بعضيها چنان آرماني فكر ميكنند كه از واقعيتهاي ملموس و عيني فاصله ميگيرند و در عالم خيال و ذهن، سير ميكنند. «دوست بي عيب» از اين گونه آرمانهاي دست نيافتني است.
البته بايد كوشيد تا حد امكان و توان، در دوستيها سراغ افرادي رفت كه نقطه ضعف كمتري داشته باشند و اگر بي عيب باشند، چه بهتر. ولي... آيا انسان بي عيب (غير از معصومين) ميتوان يافت؟ هر كس در موردي ممكن است نقصان و نقطهضعفي داشته باشد. همان طور كه طالبان همسر ايدهآل و صد در صد بي عيب و نقص، مجرد و بي همسر ميمانند. اين حقيقت، به عنوان توجه به يك واقعيت عيني در كلام مولا علي (عليهالسلام) اين گونه آمده است: «من لم يواخ الا من لا عيب فيه قلّ صديقه؛ كسي كه بخواهد جز با افراد بي عيب دوستي و برادري نكند، دوستانش كم خواهند شد»
نكات ديگر...
در باب دوستي، گوهرهاي فراواني در گنجينههاي حديثي ما نهفته است كه در اين مختصر، مجال بسط سخن نيست. براي اينكه از آن محتواهاي سودمند و كاربردي بيبهره نباشيم، در اينجا فهرستي از نكات ديگر كه در آيين دوستي بايد به كار بست، ميآوريم كه برگرفته از احاديث اين موضوع است:
· از هر چيز، تازهاش را انتخاب كن و از دوست، قديمياش را.
· از نشانههاي بزرگواري انسان، حفظ دوستان قديمي است.
· بهترين دوستان، آنانند كه در نصيحت و خيرخواهي، سازشكاري و مصانعه نميكنند، عيبهايتان را به شما ميگويند، در كارهاي اخروي كمك كار شمايند، شما را از گناهان باز ميدارند، و از لغزشهاي شما چشم ميپوشند.
· دوست خود را خيلي عتاب و سرزنش نكنيد كه «كينه» ميآورد.
· بدترين دوستان، آنانند كه دوستي آنان، شما را به تكلف و رنج و زحمت بيندازد.
· دوست واقعي كسي است كه عيب دوست خود را در نهان به خودش بگويد، نه در آشكارا و نزد ديگران.
· هرگاه با كسي دوست شديد، از نامش، نام پدرش، نام قبيله و شهر و ديارش بپرسيد، كه اين گونه كسب شناختها نشانه صدق در دوستي است.
· هرگاه به دوستي علاقه و محبت داشتيد، آن را ابراز كنيد و به او بگوييد، كه موجب افزايش محبت و علاقهمندي ميشود.
· آنچه از دوست ميرسد تحمل كنيد، تحمل و بردباري، عيبها را ميپوشاند.
· برادران و دوستانتان را نسبت به هر خطا مؤاخذه و محاسبه نكنيد، كه دوستانتان كاهش مييابند.
· خداوند، تداوم دوستيها را دوست ميدارد. پس بر دوستيهاي خود، استمرار بخشيد.
· با كساني كه صرفا از روي طمع يا ترس يا تمايلات يا براي خوردن و نوشيدن با شما دوست ميشوند، دوستي نكنيد. در پي يافتن دوستان با تقوا باشيد!
· محبت و دوستي خود را بيجا و بي مورد صرف نكنيد، كه اين گونه دوستيها در معرض گسستن است.
· پايان اين بخش را حديث جالبي از اميرالمؤمنين (عليهالسلام) قرار ميدهيم كه ما را به مراعات حقوق دوستان و برادران ديني فرا ميخواند و از زير پاگذاشن حقوق آنان به بهانه دوستي و خودماني بودن، نهي ميكند. علي (عليهالسلام) ميفرمايد «لا تضيعنّ حق اخيك اتكالا علي ما بينك و بينه، فانه ليس لك باخ من اضعت حقه؛ حق برادر ديني خود را با اتكاء به رابطهاي كه ميان تو و او است، ضايع مكن، چرا كه هرگز، كسي كه حقش را ضايع و تباه كردهاي، برادر تو نيست.
قدر دوستيها و پيوندهاي عاطفي و دوستانه را بدانيم.
از دوستان صادق و وفادار و پاك و پرهيزكار، دست برنداريم،
چراغ محبت را در دلهاي خويش، روشن و شعلهور نگاه داريم،
از زخم زبان و كلمات تحقير آميز و برخورد دشمني برانگيز با دوستان برحذر باشيم،
«آيين دوستي» را بشناسيم و به كار بنديم.
نظرات شما عزیزان: